سیاهان مست

ساخت وبلاگ

اگر چشم هایت دو آیینه اند
غم شادی ام را نشانم بده
در این عشق می سوزم و چاره نیست
زدی آتشم پس زبانم بده

 

زبانم بده تا بگویم که چیست
شرنگ نگاه غزالانه ات
سیاهان مست تلوخوردنی
دو رقاص عریان خمخانه ات

 

مرا میهمان کن شبی جرعه‌ای
به آغوش شفاف آیینه ها
به آن تیله های درشت نجیب
همان عاری از نفرت و کینه ها

 

تویی روشنی بخش دنیای من
برآ، ای شب چشمهای تو روز
دلم گرم از مشرق پلک توست
به هرمش مرا هم بساز و بسوز

 

به جز غم ندیدم، که نادیدنی است
اگر دیدنی بود دنیا نبود
غروب نگاه تو شد سهم من
همین قسمتم بود، آیا نبود؟

خاله خانباجی اسبق...
ما را در سایت خاله خانباجی اسبق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khalekhanbajeo بازدید : 67 تاريخ : دوشنبه 22 شهريور 1395 ساعت: 8:11