گوسفند 2

ساخت وبلاگ
 

حال چوپان است خوش، با ازدیاد گوسفند
آه بر می خیزد اما از نهاد گوسفند
خوانده قدری فلسفه، شک کرده در کار جهان
قرن ها مثل بِتون بود اعتقاد گوسفند
پیش از این بی گفتگو بر مسلخش سر می گذاشت
قبل مرگش جلب می شد اعتماد گوسفند
توی قربانگاه با سلاخ خود لج می کند
کرده عیدش را عزا، حالا تضاد گوسفند
بی هدف هی می رود گاهی به چپ، گاهی به راست
پرچمش بالاست دیگر، حزب باد گوسفند
رفته دانشگاه و مدرک هم گرفته این هوا
می دهد تشخیص حالا، سین و صاد گوسفند
از تعلف می کند پرهیز و نع نع می کند
می شود بیچاره چوپان با سواد گوسفند
تازگی ها هم شده معتادِ پرسش های سخت
پیش از این تنها علف بود اعتیاد گوسفند
گرگِ دندان تیز کرده، آمده از پشت کوه
گرگ اما می رسد آیا به داد گوسفند؟
بدتر از آدم شده وقتی معاش گوسفند
من نمی دانم چه خواهد شد معاد گوسفند!

نوشته شده توسط خاله خانباجی در ساعت 14:41 | لینک  | 

خاله خانباجی اسبق...
ما را در سایت خاله خانباجی اسبق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khalekhanbajeo بازدید : 52 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396 ساعت: 21:07